هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

جشن یلدای 93 پیش دبستانی یارمهربان

1393/10/10 14:56
نویسنده : maman sima
2,888 بازدید
اشتراک گذاری

هلیا در حال خوندن سرود ملی:

هلیا جون و مهیار جون (پسر همکار مامان )

هلیا در حال مسابقه کلاه ( تو مسابقه سوم شد )

بچه ها در حال بازی هر کی شکلک درآره ...

عکس دسته جمعی کلاش پیش 2 (مربی : سمیرا جون)

این هم کاردستی شب یلداشون :

جشن یلدا  با اجرای عمو نامی خیلی خوب و شاد برگزار شد و بچه ها کلی بهشون خوش گذشت .

از مدیر و پرسنل پیش دبستانی ممنونممحبت

پسندها (4)

نظرات (9)

بابای هلیا جون
10 دی 93 20:53
الهی قربونش بره بابایی
حمیده جون
11 دی 93 20:02
رویــــا
13 دی 93 14:31
هیلیا جونم عروسک خاله چقدر ناز شدی عزیزم تولباس مدرسه...عزیزکم ایشالله زمانی برسه که عکسای فارغ التحصیلیتو هم مامانی زحمتشو بکشه بزار تووبلاگت
maman sima
پاسخ
سمانه (دخترخاله مامان هلیا جون)
15 دی 93 13:49
سلام.چه عکسای قشنگی گرفتن .با دیدن این عکسا یاد برگزاری برنامه های مناسبتی دوران مدرسه در کنار هم کلاسیامون افتادم.یادش بخیر...مشخصه خیلی بهشون خوش گذشته.امیدوارم که همینطور هم باشه.از طرف ما هلیا جون و هم ببوسید.
maman sima
پاسخ
واقعا یادش بخیر.... مرسی عزیزم
دخترباران ..حديث
21 دی 93 18:06
خيلي ناز شدي چقدر هم بهت مياد لباست عزيز دلم
مامان هلنا
22 دی 93 13:10
هرگاه از دست کارهای کودک عصبانی و خسته شدی این متن را با خودت مرور کن: این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند... این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارد در حالی که در آفتاب قدم میزنی ، همیشه با تو نخواهد بود... این پاهای کوچکی کخ در کنارت می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو میکند، تا ابد نیستند... این صورت های قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یا بازوان کوچکی که بر کردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند، دایمی نیستند... قلب خودت را بر ایشان ارزانی دار... روزهایشان را از شادی پر کن... در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش... چرا که طفولیت دو روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی برای همیشه از دست خواهد رفت
maman sima
پاسخ
مرسی عزیزم عالییییییییییییییییییی بود
نسرین مامان هلیا و دانیال
18 اسفند 93 23:29
عزیز دلم چه خانمی شی ماشالله میبوسمت
اکرم جون
19 اسفند 93 9:44
عزیییییییییییییییییزمی
نسرین مامان هلیا و دانیال
25 خرداد 94 14:53
عزززززیزم