نوروز 1391 مبارک
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه و بانگ پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش بحال روزگار...
یکسال دیگر هم گذشت ، شیرین تر از هر سال ، خدایا هر چه کردم دیدی ، وای بر من که هر چه بخشیدی و عفو کردی ندیدم ... چهار فصل گذشت ، هر بار که هراسان شدم پناهم دادی ، به آرامش و امنیت که رسیدم حبیب و پناهم را از یاد بردم ... چگونه است که رهایم نکردی و من هرگر از تو نا امید نمیگردم .
خدای من : صدای یا مقلب القلوب و الابصار می آید ، تو مرا میخوانی که بخوانمت...
این منم با حسرت سالهای رفته ، یا مدبر اللیل و النهار...
این منم با هزاران امید به سالهای پیش رو ، یا محول الحول و الاحوال ...
خدای من بندگی ام را بپذیر و التماسم را بشنو ، حول حالنا الی احسن الحال ...
ایمان دارم به پروردگار مهربان ...
که فقط کافیست نگاه مهربانش را بر نامهربانترین نگاه ها و دلها بیاندازد ...
تبدیل سرنوشت من و تو ... منی که نامهربانترینم و تویی که بهترین ، پاکترین و عزیزترینی ...به بهترین و مهتابی ترین سرنوشت ...
بیا فقط یک لحظه چشمهای خیسمان را ببندیم ... یک لحظه سکوت ...
« ما در این بهار آمرزیده شدیم »
رو به نسیم بهاری ترانه بایست
و سالی خوش ، بهاری و دوست داشتنی را با توکل و امید به خدا آغاز کن.