هلیا و کارهایی که اولین بار تونست انجام بده - 3
سری سوم کارها و شیرین کاریها و خاطرات قشنگت رو هم بخون عسلممممممممممممممممممم
کارهای قشنگت | سن هلیا جون |
خوردن اولین غذای کمکی ( حریره بادام ) |
(12/02/88 ) – 6 ماه و 4 روزگی |
راه افتادن با روروئک |
( 17/02/88) – 6 ماه و 9 روزگی |
اولین غلت زدن در خواب |
(23/02/88) – 6 ماه و 15 روزگی |
سوراخ کردن گوش هلیا در مطب دکتر حجازی |
ساعت 9 شب ( 30/02/ 88 ) 6 ماه و 22 روزگی |
اولین دلمه ای که خورد ( عمه فاطمه کمی دلمه به دهن هلیا داد ) |
( 01/04/88 ) – 6 ماه و 24 روزگی |
اولین سوپی که خورد |
6 ماه و 26 روزگی |
اولین باری که دنبال مامانش گریه کرد |
(08/03/88 ) 7 ماهگی |
اولین بار از دسته مبل گرفت و بلند شد |
( 09/03/88 ) 7 ماه و یک روزگی |
برای اولین بار آب پرتقال خورد |
( 03/04/88 ) 7 ماه و 25 روزگی |
برای اولین بار دست زد |
( 04/04/88 ) 7 ماه و 26 روزگی |
برای اولین بار رفت شهربازی و عروسک جوجو رو برنده شدیم |
( 05/04/88 ) 7 ماه و 27 روزگی |
شروع جیغ زدن های هلیا جون |
( 06/04/88 ) 7 ماه و 28 روزگی |
وزن هلیا در 8 ماهگی |
( 08/04/88 ) 9 کیلو گرم |
ترسوندن اطرافیان با حرکتهای دست و جیغ زدن |
( 10/04/88 ) 8 ماه و 2 روزگی |
هلیا جون خداحافظی کردن رو یاد گرفت ( تکان دادن دست ) |
( 23/04/88 ) 8 ماه و 15 روزگی |