هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

سومین سالگرد بابابزرگ هلیا

1391/10/16 20:08
نویسنده : maman sima
499 بازدید
اشتراک گذاری

برخیز پدر که باز بیدار شوی

این قافله را دوباره سالار شوی

دل را به فدای قدمت میریزم

یک بار دگر اگر تو تکرار شوی

 

سه سال است که دلتنگی های غروب را با بودن در کنار مزار پدر عزیزمان

حاج ابوالقاسم خدادادی

  سپری می کنیم و در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی آید
و دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمی بینیم
ولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما
و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره اش در یاد ماست.

« روحش شاد و یادش گرامی باد »

برای شادی روحش صلوات

دلنوشته : باباي قشنگم سلام.باباجونم امشب خيلي دلم گرفته...خيلي دلم برات تنگ شده ...منم مثل بچه های کوچیک که غروبها اگه باباشون دیر کنن باباشونو مي خوان بغض گلوم رو گرفته...باباي مهربون ونازنينم...بابا امروز سالگرد خداحافظی توست ، چکار کنم گريه امونم نميده...ازدستم ناراحت نشو...آخه دلم برات تنگ شده... چرا همه دورهم شادند وسايه پدربالاسرشونه وتونيستي....؟چراهمه نوه ها میرن پیش بابابزرگشون ولذتشو میبرن اما هلیا ، ارتین ، یاسین و ... شما رو ندارن؟ بابا چرا اينقدر زود از پيش ما رفتي...؟ چرا سايه تو اينقدر زود از سر ما كم كردي...؟ چرا بابا چرا...؟!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مریم
18 دی 91 12:23
خدا بیامرزدشون


مرسی عزیزم خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
منا مامان یسنا
20 دی 91 13:17
ای جونم عزیزدلمبابات تو قلب شماهاست ظاهرا رفته نه باطنا.تسلیت میگم خدارحمتش کنه
رضا
20 دی 91 13:50
خدا بیامرزدشون روحش شاد ╬♥═╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬..* سلاااااااااااااااااااااااام * ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬ * خوبــــــــــی دوست عزیز * ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬...*......آپـــــــــــــــــــــــــــم با آخر خنده ........* ╬♥═╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬مــــــــنتظــــــر حضــــــــور قشـــــــــــنگت هستــــــــــــــــــم ╬═♥╬ ╬♥═╬ ╬═♥╬ ╬♥═╬♥´¨) ........* ........* ........*
مامان ثنا
22 دی 91 19:54
اللهم صل علی محمد و ال محمد
مامان مریم
27 دی 91 17:16
خدا بهتون صبر بده وقتی هستن نمیدونیم چه نعمتای بزرگین وقتی میرن...خدا بیامرزتشون
منا مامان یسنا
18 بهمن 91 14:17
ای ما منتظرتونیم بیاین پیشمون
رضا
19 بهمن 91 19:29
اگــر امیــد بـــرای مــا نــجوا نـمیکـرد کــه فــردا بهتر از امــروز خواهد بــود بـــراستی کدامیک از ما جرات میکردیم فــقط بــرای امروز زندگی کـنیم...؟؟؟
رضا
23 بهمن 91 14:46
بدو بیا خودتو بشناس منتظرم
زهره مامان هلیا
25 بهمن 91 11:13
خدا رحمتشون کنه مامانی هلیا جونم ببوس
رضا
27 بهمن 91 15:36
امروز یه خبر داغ داغ دارم برات زود بیا تا عقب نمونی فردا دیره فقط واسه امروزه دوست دارم بترکونی ببینم چقد مرامو معرفت داری