هلیا جون و پیشو
هلیا تابحال از گربه میترسید و نزدیکش نمیرفت اما از وقتی فیلم شهر موشها را دیده که کپلک با پیشو دوست بوده و ازش نمیترسیده حالا دختر من هم نترس شده :
پیشو اومدم بهت غذا بدم :
هلیا که جلوتر رفت پیشو ترسید :
پیشو نترس واست نون اوردم :
قربون مهربونیت برم عزیزمممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی