هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

هلیا بی دندون افتاد تو قندون

1393/10/4 10:57
نویسنده : maman sima
1,875 بازدید
اشتراک گذاری

هلیا جونم یک ماه مونده به تولد 6 سالگی اش ، یعنی مهر 93 اولین دندن دائمی اش ( دندون شماره 6 آسیا در فک بالای سمت راستش ) جوانه زد و اومد بیرون ......... مبارکت باشه عزیزم ................ باید خیلی مراقب این دندون باشیم چون دائمیه .

اوایل اذر ماه امسال هلیا جون گفت که زبونش به  یه چیزی پشت دندن جلوییش میخوره ، نگاه کردم دیدم از پشت دندن شیری اش  ( فک پایین - سمت چپ ) یه مروارید سفید خوشگل زده بیرون ،  گفتم عزیزم دندون تازه درآوردی  مبارکت باشه و بوسیدمش ، یه لبخند ناز و مامانی رو لبای خوشگلش نشست و من واسش توضیح دادم که قراره دندون جلویی لق بشه و بیفته و اون دندون پشتی بیاد جای اون .

کمی نگران شدم و کلی تو اینترنت سرچ کردم تا بالاخره  تصمیم گرفتم ببرمش پیش دندون پزشک متخصص اطفال تا معاینه کنه و خیالم راحت باشه .

از دکتر مرضیه صاحب نسق وقت گرفتم و ذهن هلیا را هم کاملا آماده  کردم که خانم دکتر دندون هاش را معاینه کنه ، رفتیم خانم دکتر معاینه کرد و گفت دندون جلویی بهتره کشیده بشه تا دندون پشتی بیاد جلو و جای خودش قرار بگیره ، من هم گفتم پس این کار را انجام بدید .

با یک ژل لثه را کمی بی حس کرد و بعد با کمک منشی اش هلیا را سرگرم کردن و آمپولش را زدن ، یه خورده بچم احساس درد کرد و جا خورد چون اصلا قرار نبود این اتفاق بیفته .( خیلی احساس بدی داشتم موقع امپول زدن چون هلیا چون یهو درد را احساس کرد و دستهاش را اورد سمت دهنش . )

خانم دکتر گفت  چند دقیقه بیرون باشید بعد بیاید تا جایزه هلیا خانوم را بدم ، از اتاق که اومدیم بیرون هلیا گفت دهنم تلخه، رفتیم  دهنش را شستیم بعد دیدم داخل لثه اش کلی ورم کرد و هلیا خیییییییییییییییلی ناراحت گفت چرا دهنم گنده شد باد کرده !!!! و نگران بود که جلب توجه بشه واسه همین جلوی دهنش را گرفته بود بهش گفتم تو فقط احساس میکنی باد کرده ، بچه های دیگه رو ببین ژل بیحسی زدن دهنشون باد نکرده ، خلاصه ناراحت سرش را گذاشت روی پای من  ، تا اینکه بالاخره نوبتمون شد .

هلیا رفت رو صندلی خوابید خانم دکتر گفت این ژل را از رو لثه ات بردارم  هلیا دهنش را باز کرد اما به محض اینکه خانم دکتر با انبر دندون هلیا را تکون داد هلیا از روی صندلی بلند شد و اومد پیش من و با ناراحتی زیاااااااااد گفت میخواد چکار کنه منم باهاش صحبت کردم که میخواد ژل رو برداره و اصلا درد نداره ، خانم دکتر هم بهش گفت اگه درد داشت بلند شو برو .

بالاخره هلیا راضی شد و دوباره روی صندلی خوابید و دکتر سریع دندونش را کشید و یک تکه گاز گذاشت و به هلیا گفت برو جایزه ات را از روی میز بردار .

هلیا بلند شد و جایزه اش را که یه دونه برچسب باب اسفنجی بود را برداشت و امدیم بیرون ، گفت : این چیه دهن منه میخوام درش بیارم وقتی دید گاز خونیه دوباره چشاش پر اشک شد و گفت چرا خونیه ؟؟؟ منم گفت عزیزم دندون لقت را برداشته ... و اونجا فهیمد چه اتفاقی افتاده .

- پی نوشت :

- بالای صندلی دندونپزشکی واسه بچه ها موقع انجام کار دندونشون برنامه کودک پخش میشد که هلیا خانوم اصلا بهش نگاه نکرد .

- هلیا تا یک ساعت خیلی ناراحت و عصبانی بود  و اصلا نمیشد باهاش حرف زد .

- موقع آمپول زدن ، خانوم دکتر از هلیا سوالای مختلف مثل دست راستت را بیار بالا ، چشم چپت کدومه ببندش و .... میپرسید و با مهارت حواس بچه ها را پرت میکرد طوریکه  هیچکدوم از بچه های مطب صدای گریه شون در نیومد.

- بعد دندون پزشکی رفتیم و واسه هلیا یه عروسک بعنوان جایزه خریدم .

- هلیا هنوز هم نمیدونه آمپول بیحسی زدن ، فکر میکنه با ژل بیحس کردن ، ژل بیحسی دندونش را لق کرده و خانوم دکتر با پنبه دندون لق را برداشته ... به همین راحتی !

- دندون کشیده شده هلیا را خانوم دکتر نشونم داد ریشه بلندی داشت و ریشه اش تحلیل نرفته بود .

- خانوم دکتر گفت 5 تا دندون هلیا باید ترمیم بشه ، خدا میدونه چطور باید هلیا را راضی کنم ببرمش دندون پزشکی ، چون مراجعه اولش واسش خاطره خوبی نبود  .

 

دختر گلم مروارید های جدیدت مبارکت باشه . 

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

حمیده جون
10 دی 93 10:41
جیگرتو عشقم هل بده دندونت بیاد جلو
maman sima
پاسخ
عزیزم ههههههههههههههههههههه
اکرم جون
19 اسفند 93 9:43
قبون بی دندونم