فرار از بوس
پرنسس کوچولوی من از بوس اصلا خوشش نمیاد ! جونممممممممممممممم حق داری عزیزم اخه اگه عکس العملی هم نشون ندی اونقدر بوست میکنیم که لپ های نازت کنده میشه .
مخصوصا بابا حمید که فقط و فقط دنبال یک فرصت کوچولو میگرده تا بوست کنه ! کافیه از یک متری بابایی رد بشی سریع بغلت میکنه و بووووووووووووووووووس
شما هم داد میزنی آییییییییییییییییییی درد کرد ولمممممممممممممممممم کن.
من گاهی از شما طرفداری میکنم و به بابایی میگم ولش کن بچه گناه داره و گاهی هم طرف بابایی رو می گیرم و میگم : دخترم بگذار بابا بوست کنه ببین چقدر دوستت داره !
بابا حمید تا از حموم میاد بیرون میگه : هلیا بیا ببین ریش ندارم ، و اجازه میگیره تا بوست کنه .
عمه جون ها رو هم تو آرزو گذاشتی که یه روز بهشون بدون دردسر یک بوس بدی .
طفلی عمه صغری همیشه یک بسته ادامس یا شکلات تو کیفش میذاره تا بتونه یک بوس کوچولو ازت بگیره .
می دونم بزرگتر که شدی خودت میری و عمه ها رو می بوسی .
البته این رو هم بگم که خودت مامانی و نی نی هایی که از خودت کوچکترند رو بوس باران میکنی .
مثلا دیشب مادرجون رقیه کسالت داشت دراز کشیده بود دم به دقیقه میرفتی بوسش میکردی .
عزیز مامان بیشتر از بوس دادن به اقایون فرار میکنی ، با خانومها یه خورده بیشتر کنار میای و بوس میدی .
بوس بوس بوووووووووووووووووووووووووووووووس