هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

چه دختر خوبی داره مامان به به !

1390/2/19 8:51
نویسنده : maman sima
436 بازدید
اشتراک گذاری

- صبح روزهای تعطیل وقتی چشمهای نازت رو باز میکنی میبینی کنارتم یک لبخند خوشگل میزنی و دستهای کوچولوت رو میذاری روی دو تا گونه های من و دوباره چشمهات رو می بندی .

- از یکسال و نه ماهگی که از پوشک گرفتمت تا دو سال و سه ماهگی ( تقریبا 6 ماه ) موقعی که می بردمت دستشویی شروع میکردی به آب بازی و شیطونی کردن و حدود یک ربع تا نیم ساعت خیال بیرون اومدن رو نداشتی گاهی با صبر و حوصله کنارت می موندم و بالاخره با هزار داستان و ....... می آوردمت بیرون اما بعضی وقتها چاره ای نداشتم جز اینکه به زور بیارمت بیرون و تو هم میزدی زیر گریههههههههههه اما از اون موقع به بعد اوضاع برعکس شده می بینم مشغول بازی کردنی و هی تکون تکون می خوری می دونم جیش داری اما از بازی کردن دل نمیکنی بری دستشویی بعد میگم : کی می خواد بره دستشویی ؟؟؟؟؟ بعد بابایی میگه : من من .......... و شما با تمام سرعت میدوی به سمت دستشویی . الهی فدات بشم که تا من نشورمت و بعدش دستهات رو با مایع نشوری نمیای بیرون .

- کوچولو که بودی موقع بیرون رفتن کفر همه رو در می آوردی اخه یک ساعت طول می کشید تا خانوم رو آماده کنیم و لباس تنش کنیم ، حتما باید لباسی که خودت دوست داشتی رو می پوشیدی مثلا وسط تابستون کاپشن  قرمزت رو می پوشیدی ، موقع مهمونی رفتن دم پایی پات میکردی ، زیپ سویشرت رو حتما خودت باید می کشیدی بالا و چون نمی تونستی شروع میکردی به جییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغ زدن ، کفشها و جوراب هات رو خودت پات میکردی و اگه موفق نمی شدی دوباره جیییییییییییییییغ و داد و هوار ......... اما اما الان دیگه واسه خودت خانومی شدی به حرف مامان گوش میدی و هر چی مامان بگه می پوشی اون هم نه تنهایی بلکه با کمک مامانی . آفرین دختر نازم.

- وقتی دو سال و 5 ماهت بود خودت کفشهات رو پوشیدی و دیدم لنگ به لنگ ( برعکس ) پات کردی و راضی نشدی درستش کنم خلاصه پیاده راه افتادیم خونه مادر جون چون فقط چند کوچه با هم فاصله داشتیم وسط راه یک خانومی من رو صدا زد و گفت : خانوم کفشهای بچه رو برعکس پاش کردی می افته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هم گفتم می دونم اما خودش پوشیده و نمیذاره درستش کنم ، خانومه هم خندید و رفت .

- الهی قربون دختر مستقل خودم برم از یک سال و نیم تموم پله ها رو خودت باید بالا و پایین بری اگه کسی دست بهت بزنه دوباره بر میگردی از پله اول شروع میکنی .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان هلیا
19 اردیبهشت 90 11:10
ممنونم که به وبلاگ سر میزنی عزیزممممممممممممممممم
اسم من سیما هستش اسم شما چیه ؟
مامان هلیا
20 اردیبهشت 90 10:10
سارا
مامان آرتین
21 اردیبهشت 90 9:21
الهیییییییی . آفرین به این دخمل مستقل عسل .
مامان آتین
21 اردیبهشت 90 17:52
سلام گلم ممنونم از حضور گرمت آخی چه کارای بامزه ای می کنه این هلیا جون از طرف من ببوسیدش
مامان ماهان
22 اردیبهشت 90 8:45