هلیا و شعر های قشنگش
هلیا جون مامان ، عسلم ، قندم ، عشقم ای کاش میتونستم لحظه به لحظه با تو بودن رو ضبط کنم و واست نگهدارم تا وقتی بزرگ شدی ببینی چقدر شیرین زبون و نازنین هستی ...
گل من وقتی شعرها رو اونقدر زود یاد میگیری و با لحن قشنگ واسم میخونی از شدت ذوق و لذت نمیدونم چکار کنممممممممممممممممممم دوست دارم اونقدر محکم بغلت کنم تا عشقم رو بهت نشون بدم اما اون کار هم کافی نیست .
از دوسالگی شعرهات رو تقریبا کامل میخونی:
یه توپ دالم قلقلیه
سلخ و سفید و ابیه
میزنم زمین ابی میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپ ونداشتم
بابام بهم عیدی داد
یک توپ قلقلی داد
***************
اتل اتل توتوله
گاو حسن نه شیر داله نه پستان
گاوشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار انقزی
دور کلاش قلمزی
اچین و اچین پاچین پاچین
**************
این شعر قشنگ رو هم خودت ابداع کردی ههههههههههههههههههه
علوسک من چشماتو ببند
زود لالا کن
صبح که بیدارشدی بگو صبح بخیر
مامان و بوس کن
بابا رو بوس کن