فردا صبح می خواااااااااااااااابم
دیشب ساعت 12 بود و هنوز بیدار بودی و مشغول بازی. گفتم : هلیا جون بیا بخواب ببین ساعت چنده ؟؟؟؟ گفتی : نهههههههههههههه می خوام بازی کنم . گفتم : نه دیگه وقت خوابه وقت بازی کردن نیست . گفتی : الان بازی میکنم فردا صبح می خوابم دیگه !
مشغول بازی هستی و با تلفن خوشگلت داری صحبت میکنی : الو ........ سلام............. من خونه ام ......... مامان هست ، عروسکها هستن................ نه نمیام .................. خداحافظ..........گوشی رو گذاشتی و متوجه شدی دارم نگاهت میکنم دوباره گوشی رو برداشتی و گفتی : الو................سلام ........... بعد من رو صدا کردی : مامان بیا دوستم با شما کار داره ................ گفتم چکار داره ؟ گفتی: میگه هلیا بیاد بریم پارک .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی