هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

به یاد برادر عزیز از دست رفته ام

1390/5/27 10:26
نویسنده : maman sima
7,212 بازدید
اشتراک گذاری

رضا جان ، داداش خوبم امروز 27 مرداد سال 90 ، هشتمین سالگرد رفتنت از کنار ماست ،هیچ وقت خاطره اون روز تلخ از ذهنم پاک نمیشه :  27 مرداد سال 82 روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) یعنی روز مادر همه خانواده بر سر سفره ناهار نشسته بودیم که زنگ خونه به صدا در اومد و ................. خدای من چه روز بدی بود خدا کنه هیچ وقت خبر بد در خونه کسی نیارن .

رضا جان  ، مامان تو اون روز خیلی خوشحال کنار بچه ها ، عروس و دومادها نشسته بود و مدام میگفت جای رضا خالیه اما نمی دونست جای تو داره برای همیشه خالی میشه ... شب قبل از سفر اومدی گفتی می خوام واسه خرید اجناس مغازه برم تهران ، مامان و بابا گفتن : چه کاریه ؟ تلفنی سفارش بده . گفتی : نه من باید برم .......... هیچ کدوم از ما نفهمیدیم این جمله ات چه معنایی داره ... چون واقعا انگار وقت رفتنت بود ...

یادته مامان گفت : پسرم نمیشه نری ؟ با خنده گفتی : برم واسه مامانم از اونجا کادو بخرم اخه روز مادر داره میاد ، بعد یه نگاهی به صورت من انداختی و گفتی واسه خواهرم هم کادو میخرم.............. و چه ارمغان تلخی از سفر برامون آوردی ...

امروز هشتمین سالگرد رفتنته و جای پدر هم 19 ماهه کنار ما خالیه ، راستی سلام من رو به بابا برسون ، همون روز رفتنت اصلا گمان نمیکردم هشت روز با داغ رفتنت دوام بیارم اما امروز هشتمین سالگردته و من هنوز زنده ام ، عجب صبری خدا بهمون داده ...

این شعر رو همراه با عشق تقدیم روح پاکت میکنم :

رفت و گلستان دلم خار شد
شام سيه باز پديدار شد
رفت و بهاران همه پاييز شد
کاسه صبر همه لبريز شد
رفت ولي آينه مهر بود
پاک دل و خوب و پريچهر بود
رفت ولي شعله به جان ها کشيد
آتش غم را به دل ما کشيد
رفت ولي آينه نور بود
زنده دل و دولت مسرور بود
آن که پر از مهر و وفا بود رفت
رفت وليکن بخدا زود رفت
رفت ولي پشت مرا هم شکست
عهد مرا با غم صدساله بست
آمدم انگار ولي دير بود
کار مرا قسمت تاخير بود
حسرت يک بار دگر ديدنت
حسرت آن قهقهه خنديدنت
مانده به دل مانده به دل بيوفا
درگذر از علت تاخير ما
روح تو آزاده و آزاد بود
روي تو خندان و دلت شاد بود
دير شد و نور دو تا ديده ام!!
جاي رخت عکس تو را ديده ام
آمدم اين بار ولي بيوفا
گفت کسي رفته اي از جمع ما
گفت ولي شعله به جانم کشيد
آتش غم را به جهانم کشيد
گفت دگر از بر ما رفته است
گفت که در زير زمين خفته است
گفت وليکن نشود باورم
جايگه او نه دل خاک بود
منزل او گنبد افلاک بود
عرش طلب کرده که از خاک رفت
پاک ترين پاک بود و پاک رفت
 
با ذکر صلوات ، روحت شاد و یادت گرامی باد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان زینب
27 مرداد 90 17:23
خدا رحمتشون کنه


ممنونم خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه .
مامان طاها
28 مرداد 90 1:28
سلام مامانی مهربون خدا برادر و پدر تون رو بیامرزه و روحشون شاد باشه با اجازه لینکتون کردم و اگه دوست داشتی به ما هم سر بزن


سلام مرسی که بهمون سر زدی چشم من هم با افتخار لینکتون میکنم .
مامان زهرا نازنازی
28 مرداد 90 2:06
اللهم صل علی محمد و ال محمد

روح برادر عزیز و پدر بزرگوارتون قرین رحمت الهی

براتون آرزوی صبر دارم





ممنونم عزیز دلم خدارفتگان شما رو هم بیامرزه .
نازنین نرگس نفس مامان
28 مرداد 90 2:47
خانمی غصه خوردم ایشالا روحشون شاد


ممنونم دوست مهربونم .
سمیه: مامان مسیح
28 مرداد 90 4:36
عزیزم ...رسم زمونه اینه..هیچ کاریشم متاسفانه نمیشه کرد.... بهت تسلیت میگم واسه این دو داغ...و این دو عزیزی که از دست دادی..و امیدوارم خدا همونطور که تا حالا داده...بازم بهت صبر بده گلم...
هلیا جونو ببوس


سلام سمیه جون ممنونم . اره تقدیر رو نمیشه عوض کرد.
مرسی دوست خوبم .
مامان قندعسل
28 مرداد 90 13:42
تسلیت ما رو بپذیرین. خدا هر داغی بده صبرشو هم به بنده هاش میدهایشالله هیچکس داغ عزیزاشو نبینه
به ما سر بزنین چون دلمون واستون تنگیده و تازشم مامانم وبلاگم رو آپ کرده


خیلی ممنونم گلم .چشم حتما بهتون سر میزنم .
مامان پري
29 مرداد 90 10:18
خيلي ناراحت شدم. خدا رحمتشون كنه سيما جون... انشاا... قرين رحمت الهي باشن.
خدا هليا جون را براتون حفظ كنه. بوسسسسس!


سلام پری جون ، ممنونم دوست خوبم خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه و دختر گلت رو واستون نگه داره.
helia & sara
29 مرداد 90 11:26
سالگردشون واقعا" توی روزهای بی همتایی است خداوند قرین رحمتش کند و باعلی محشورش کند



سلام عزیزم ممنونم.
مامان بوبولی
29 مرداد 90 13:31
چقدر متاسف شدم . روحشون شاد


متشکرم گلم .
مریم
30 مرداد 90 11:53
سلام عزیزم
خیلی متاسف شدم
از خداوند برای روحشون طلب آمرزش و برای بازماندگان صبر جمیل خواستارم
توی این شبهای قدر مارا فراموش نکنید


سلام مریم جون ممنونم عزیزم .چشم حتما.
زهره مامان هلیا
30 مرداد 90 12:54
سلام خدا رحمتشون کنه منو یاد برادر و پدر از دست رفته خودم اندختین خدا همه مرده هارو بیامرزه


سلام زهره جان خدا برادر و پدر شما رو هم بیامرزه .
مامان ماهان
1 شهریور 90 0:28
سلام عزیزم
خیلی ناراحت شدم
خدا بیامرزه و قرین رحمتش کنه و به شما صبر بده


سلام خانمی ممنون از محبت شما.
مرضیه مامان فاطمه
1 شهریور 90 9:20
سیما جون من هم به نوبه خودم برای این دو عزیزت آرزوی رحمت و غفران الهی را دارم.
خیلی غم انگیز بود


سلام مرضیه جون خوبی ؟ کجایی دختر ؟
ممنونم عزیزدلم .
مامان گیسو
2 شهریور 90 21:04
خدا بیامرزتشون
ان شاا... دیگه غم نبینی دوست گلم


ممنونم عزیزدلم .
مامان محمدباقر
21 آذر 90 17:24
سلام عزیزم خدارحمت کنه برادر عزیزتو روحش شاد ویادش گرامی اللهم صل علی محمد و ال محمد
رهگذر غمناک
18 دی 92 10:33
با سلام در میان بی قراریها در اوج دلتنگیها در دنیای مجاز می گشتم که سعادت حضور در خانه مجازتان نصیبم گردید با مطالعه مطالب عالیت دریافتم که شما نیز با داغ فراق وغم هجران عزیز ی مواجه گردیده اید چه باید کرد این رسم دیرین زمانه است که با سنگدلی تمام مارا به درد فراق مبتلا می کند از عزیزی که تا دیروز در کنار ما بود فقط خاطره ای می ماند دلتنگی سخت است بخصوص اگر در مرگ عزیزی باشد که هرگز دوا ندارد خداوند آن عزیز سفر کرده را در جوار رحمتش قرار دهد وبه شما سلامتی عنایت فرماید
maman sima
پاسخ
خدا بیامرزتشون و بهتون صبر بده
غمدیده
6 مرداد 93 9:01
به چه مشغول کنم دیده ودل راکه هنوز دل تورا می نگرد دیده تورا می جوید سلام ، غم مرگ برادر را برادررفته می داند ، روح برادرو پدرعزیزتون شاد خداوند صبر بهتون بده ، خیلی سخته من هم پدر ومادرمو ازدست دادم و دو ماهی است که برادر عزیزم رو ازدست دادم دارم دیوانه میشم نمیدونم چیکارکنم وچطور بااین مسئله کنار بیام ، تو رو خدا کمکم کنید .