هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

چرا نگرانم نیستی؟؟؟

1392/10/3 12:22
نویسنده : maman sima
563 بازدید
اشتراک گذاری

هلیا چند روزی از دل درد شکایت میکرد و من هم عرق چهل گیاه و ... میدادم یا شکمش رو کمپرس گرم میذاشتم ، دیشب اومد آشپزخونه و گفت : مامان من اینقد دلم درد میکنه چرا اصلاً نگران من نیستی ؟؟؟؟( با قیافه عصبانی و حق به جانب )

من ( از این مدل حرف زدنش خنده گرفته بود ): عزیزم خوب من که بهت دارو میدم ، میگم بریم دکتر هم که نمیای ، چکار کنم ؟؟

هلیا : خوب یکم نگرانم باش ...اِ

پینوشت: عزیز دلم اگه بدونی با یک آخ گفتن تو چقد نگران میشم و خودم رو زود می بازم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان مریم
4 دی 92 9:08
ای جووونم الهی قربونت برم وروجک شیرین زبون...
مامان آرتین
9 دی 92 10:06
موش نخورتشششششششششششش . بهش بگین ما هم نگرانش می شیم .
maman sima
پاسخ
ممنون عزیزم
منا مامان یسنا
11 دی 92 13:12
عزیز دلم فدای دلت بشم من.شیرین زبون.
maman sima
پاسخ
قربووووووووونت
الهه
14 دی 92 3:41
وای خدا! یعنی مردم از خنده!
maman sima
پاسخ
مرسی که بهمون سر زدی