هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

ماجراهای هلیا و نی نی

1390/1/28 11:27
نویسنده : maman sima
818 بازدید
اشتراک گذاری

اولین عروسک یا بهتره بگم اولین  اسباب بازی که واست خریدم 4 ماه قبل از بدنیا اومدنت بود که رفتم فروشگاه بن ناصر در پاساژ لادن و یک عروسک به شکل نوزاد خوابیده واست خرید کردم ...

قبل و بعد بدنیا اومدنت کلی اسباب بازی و عروسک به داشته هات اضافه شد اما هیچ کدوم جای عروسک نوزاد که بهش میگی( نی نی ) رو واست نگرفت ...

این هم یک نمونه اش( نوروز سال نود ) ...

برو ادامه مطلب بقیه داستان رو بخون ....

فرشته کوچولوی من علاقه خاصی به این عروسکت داری ، خیلی دوستش داری ، همه جا همراه خودت می بری ، سر سفره اول غذای نی نی رو میدی بعد خودت می خوری ،موقعی که قاشق رو می بری سمت دهان نی نی خودت صدای خوردن غذا رو در میاری  هممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

4 شنبه هفته قبل ( دوسال و 5 ماه و 9 روزه بودی ) با هم رفتیم پارک دردونه ها ، طبق معمول نی نی رو هم برده بودیم ،شما سوار سرسره بودی و اکرم جون و من دورادور مراقبت بودیم . اول نی نی رو از سرسره میفغرستادی پایین بعد خودت می اومدی .

بعد نوبت تاب سواری رسید یک تاب دو نفره که صندلی هاش روبروی هم بود خودت روی یکی نشستی و نی نی رو هم رو صندلی روبرویی نشوندی و من و اکرم جون هم تابت می دادیم که یک پسر بچه با مامانش اومدن و گفتن لطفا عروسکش رو بردارین تا پسرم سوار بشه .

من تا خواستم عروسکت رو بردارم جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ زدی و اجازه ندادی کلی باهات صحبت کردم اما فایده ای نداشت من هم از خانم عذر خواهی کردم و گفتم فکر کنم امروز باید بلیط دو نفر رو حساب کنم ( هلیا و نی نی جونش ) .ههههههههههههههههههه

 چند روز قبل لباسهای شما رو انداختم ماشین لباسشویی و یادم اومد نی نی هم باید حموم کنه بنابراین اون رو هم گذاشتم داخل ماشین لباسشویی که یهو اومدی  و با عصبانیت نی نی رو از ماشین در آوردی فکر کنم  دلت واسش سوخت و احساس خطر کردی .

چند ماه قبل رفته بودیم خونه خاله فاطمه و دختر خاله ات اعظم هم با بچه هاش اونجا بودن با هم بازی کردین وقتی برگشتیم خونه دیدم داری گریه میکنی گفتم چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سر نی نی ات رو نشون دادی گفتی آخ شده !

نگاه کردم دیدم یکی از بچه های خاله اعظم خواسته سر نی نی رو گاز بگیره و جای دندونهاشون روی سر نی نی مونده .

 نی نی رو نازش کردم و گفتم اشکالی نداره زود خوب میشه و آروم شدی .

خلاصه این نی نی خیلی واست عزیزه و دوستش داری گلمممممممممممم.

این عکی سال قبله که یکسال و 4 ماهه بودی :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان غزل
28 فروردین 90 11:46
سلام مامان غزل جون
ممنونم عزیزم .
استراحت کن و به کمرت فشار نیار تا زود حالت خوب بشه گلم .
بوس بوس بوس